top
داستان | واحد کار روز تربیت بدنی و ورزش

داستان | واحد کار روز تربیت بدنی و ورزش

کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک، مهدکودک و خانواده: برای آشنایی کودک با ورزش در این پست یک داستان آورده شده است.

داستان | واحد کار روز تربیت بدنی و ورزش

پسری بود به اسم جیمی که چاق بود. او همیشه به خاطر اینکه چاق بود، ناراحت بود و برای همین تصمیم گرفت که پیش دکتر برود.

جیمی به دکتر گفت :

من چه طوری می توانم لاغر شوم؟ همه بچه ها در مدرسه من را به خاطر چاقی مسخره می کنند.

دکتر به جیمی سفارش کرد که هر روز ورزش کند.

بعد از چند روز جیمی دوباره پیش دکتر رفت و گفت با اینکه هر روز ورزش می کنم ولی نه تنها لاغر نشدم ، بلکه چاق تر هم شدم!

دکتر سوال کرد:

چه جور ورزشی  می کنی؟

جیمی جواب داد:

من هر روز اسب سواری می کنم، ولی من چاق تر شدم و اسبم لاغرتر شده!

دکتر خندید و به جیمی یاد داد چه طوری ورزش کند.

والدین و مربیان گرامی میتوانید برای آشنایی کودک دلبندتان با ورزش اسب سواری از این داستان استفاده کنید.

 



مرتبه
مرتبه
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات